آنچه امروز در خیابانهای ایران در جریان است، چیزی فراتر از تقابل ایدههاست؛ این مبارزه، نبردی برای زندگی و آزادی است. آنچه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی رقم میزنند، جنبشی برخاسته از تکثر است—جنبشی که نشان داده است مبارزه با یک دیکتاتوری تمامیتخواه، تنها از مسیر همکاری استراتژیک و دموکراتیک میان طیفهای مختلف فکری و سیاسی ممکن خواهد بود.
در این جنبشها شهروندان از هر جنسیتی، از هر طبقهای، از هر مذهب و جغرافیایی در اعتراضات عاملیت داشتهاند طوری که هیچ جریانی امکان مصادرهی این کلیت را ندارد. در این اعتراضات عقیده و گرایش سیاسی دلیل کشته شدن یا به زندان افتادن نبود. گلوله و باتوم نه چپ میشناسند و نه راست.
از این روست که تنها و تنها در صورت بازنمایی این تکثر است که اپوزیسیون ایرانی میتواند مشروعیت اجتماعی لازم را برای تغییر کسب کند.
تا پیش از شکلگیری چنین سطحی از همکاری، اپوزیسیونی در کار نیست؛ فقط اوج و فرود جریانات فکری مختلف را شاهدیم که دستخوش بسیاری از عوامل بیرونی و درونی میشوند. جمهوری اسلامی و عوامل نفوذیاش هم بیکار ننشسته و تمام تلاششان را برای حفظ شکاف موجود میکنند.
گروه اقدام مشترک، با طراحی دو مسیر عضویت و همکاری، چارچوبی را برای سازماندهی یک اپوزیسیون تکثرگرا بنا نهاده است—ساختاری که در آن، تا زمانی که هدف گذار از جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام سکولار دموکراتیک است، راهی برای اقدام مشترک وجود دارد.
در این مسیر تنها راه پیروزی، همبستگی در تکثر است.